سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در پناه آسمون
قالب وبلاگ


بسم الله
اللهم  صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...

هر وقت دردی یا مشکلی به سراغش می آمد، پیش مادرش می رفت!
نه! اشتباه نکن! همیشه دور و بر مادر بود.
اما اینجور وقت ها اول سراغ مادرش می رفت!
دست مادرش را می گذاشت روی سرش، روی قلبش، روی چشمش؛
و بعد نفس تازه میکرد!
انگار که جانی دوباره گرفته!
انگار که هیچ دردی نداشته!
.
می گفت:
گره ای که با دست مادر باز میشه رو که با دندون این و اون کورش نمی کنند!!!
دست مادر شفاست!
نفس مادر شفاست!
دعای مادر شفاست!

نمیدونیییی! معجزه میکنه!
آخر هم می گفت:
خدایا سایه اش بر سر نگه دار
که من بر دوریش تابی ندارم.

بهشت زیر پای مادران است.
.
.
این حرف ها ناخودآگاه دلم رو برد پیش حضرت زهرا(س)!
اُم اَبیها................  :(
بر او چه می گذرد، این شب ها....


پ.ن: اللهم عجل لویک الفرج.

پ.ن:اللهم صل على محمد و على آل محمد کما صلیت علی ابراهیم و على آل ابراهیم فى العالمین انک حمید مجید.

پ.ن:السلام علیک اَیُّهَا الْبَــرُّ الْـــوَفِـــىُّ السلام علیک اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمینُ...السلام علیک اَیُّهَا الطّاهِرُ الزَّکِـــىُّ السلام علیک اَیُّهَا التَّقــِِیُّ النّـــَقِىُّ السلام علیک اَیُّهَا الْحَــقُّ الْحَقیقُ السلام علیک اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیقُ السلام علیک یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَـــسَنَ بْنَ عَــلِــی وَ رحــمة الله و بـــــرکاته.

پ.ن:اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.


[ چهارشنبه 92/10/11 ] [ 12:57 صبح ] [ آسمان ] [ نظر ]

بسم الله
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...

بذار حرف آخر رو همین اول بزنم؛
وقتی تمام عمر زبون و چشم و دلت ذکر خدا رو بگه؛
وقتی تمام عمر گوشت و پوست و خونت با الرحمن الرحیم عجین شده باشه؛
وقتی تمام عمر قدم به قدمت برای رضای خالقت باشه؛
وقتی تمام عمر همه بند بند وجودت وقف خدا و بنده هاش باشه؛
دیگه سیاهی برات بالاترین رنگ نیست!
.
.
سیاهی وقتی بالاترین رنگـــ که دلت سیاه باشه و چشمت روشن از زرق و برق دنیا!
وقتی قبلت پاک باشه از گرد و غبار روزگار چه باک از سیاهی چشم!
چه باک!
و تو خوب میدونی شرح این قصه ناگفته رو!
.
.
آخخخ دلم پره از.......................
فقط این زمزمه هاست که آرومم میکنه!

پ.ن: اللهم عجل لولیک الفرج.
پ.ن: اللهم احفظ قائدنا خامنه ای.

پ.ن: آرامم به لبخندهایی که میزنی!  :(
پ.ن: برای سلامتی نمازهامون صلوات!


[ شنبه 92/9/16 ] [ 1:47 صبح ] [ آسمان ] [ نظر ]

بسم الله
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...

یادش بخیــــــــــــــــــــر
پارسال این موقع (البته شب میلاد) با چند تا از بچه های پارسی بلاگ رفتیم قم و جمکران.
آخر هم رفتیم حرم امام (ره).
چقدر بهمون مزه کرد... :)
.
الان یهو یاد اون شب افتادم. دلم گرفت. :(
.
یادم نمیره وقتی تشنه بودیم و نمیدونستیم آبخوری کجاست؟!
یهو یه خانمی اومد و بهمون آب داد...بدون هیچ درخواستی!
اون رو گذاشتم به حساب عنایت خانم معصومه(س).
.
خانم جان! 
امروز تشنه ام!
تشنه نگاهت!
عنایتی بانو! :(

تشنه نگاهت!

ای همه آسمان شده، خیره به هر نگاه تو
چشم رضا ستاره شد، مانده کنارِ ماه تو
لشگر حوریان ببین، برگِ خزانِ مقدمت
آمده تا که بال خود، فرش کند به راه تو

پ.ن: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
پ.ن:خواهرای خوبم...گلای خونه...روزتون مبارک  :)


[ یکشنبه 92/6/17 ] [ 12:41 صبح ] [ آسمان ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 174385